متن ادبی. داستان

❀Yalda❀ ❀Yalda❀ ❀Yalda❀ · 1400/02/07 08:42 · خواندن 1 دقیقه

#داستان_کوتاه 


 

روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که ۱۰ سئوال از تاریخ کشور ها خواهد داد.

دکتر بنی احمد فقط ۱ سئوال داد و رفت: 

مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است......؟

 

از هر که پرسیدم نمیدانست.

تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود، اما براستی کسی نمیدانست.

همه ۲ ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر از شمشیر زنیش، از آشپزی برای سربازان، از بر پا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادت هایش و......

 

استاد بعد ۲ ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت.

۱۴ تیر برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم در تابلو مقابل اسامی همه نوشته شده بود با خط درشت مردود.

برای اعتراض به ورقه به سالن دانشسرا رفتیم استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد؟

همه گفتیم: آری

گفت: خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟

پرسیدیم پاسخ صحیح چه بود؟

 

استاد گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده پاسخ صحیح "نمیدانم بود".

همه پنج صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد: "نمیدانم"

 

بروید با کلمه زیبای نمیدانم آشنا شوید، زیرا فردا روز گرفتار نادانی خود خواهید شد.

 

#اندکی_تفکّر


سلام دوستان من این متن را از اینترنت پیدا کردم اما نویسنده اش معلوم نیست.