امروز با شعر و سخنانی از نظامی گنجوی در خدمت شما عزیزان هستیم.
🍓هر که تو بینی ز سپید و سیاه🍓
🍓بر سر کاریست در این کارگاه🍓
🍓جغد که شومست به افسانه در🍓
🍓بلبل گنجست به ویرانه در🍓
🍓هر که در این پرده نشانیش هست🍓
🍓در خور تن قیمت جانیش هست🍓
منم عاشق مرا غم سازگار است
تو معشوقی ترا با غم چکار است
تو گر سازی وگرنه من برانم
که سوزم در غمت تا میتوانم
مرا گر نیست دیدار تو روزی
تو باقی باش در عالم فروزی
💫خمیده پشت از آن گشتند پیران جهاندیده
که اندر خاک می جویند ایام جوانی را💫
دریاب که مبتلای عشقم
و آزاد کن از بلای عشقم
ممنون از توجه شما عزیزان نظرات خود را بگید و برای دیدن چند مطلب بیشتر به ادامهی مطلب بروید .